جدول جو
جدول جو

معنی گوله اندازی - جستجوی لغت در جدول جو

گوله اندازی
(لَ / لِ اَ)
گلوله اندازی. (ناظم الاطباء). عمل گوله انداز. رجوع به گوله انداز و گلوله انداز شود
لغت نامه دهخدا
گوله اندازی
عمل گلوله انداز، توپچی
تصویری از گوله اندازی
تصویر گوله اندازی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ /لِ بِ هََ زَ)
گلوله انداز و توپچی. (ناظم الاطباء). رجوع به گوله و گولنداز شود
لغت نامه دهخدا
(گَ / گُو هََ اَ)
عمل گوهرانداز. گوهرپاشی. گوهرپراکنی، در بیت زیر، گوهر به دور افکندن، مجازاً، اعراض از مال اندوزی:
چه باید به خون گوهر اندوختن
مرا گوهراندازی آموختن.
نظامی.
، کنایه از سخنان نغز گفتن
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوله انداز
تصویر گوله انداز
گلوله انداز، توپچی
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر پاشی نثار کردن گوهر، گوهری را دور ریختن، اعراض از مال اندوزی: چه باید بخون گوهر اندوختن مرا گوهر اندازی آموختن، (نظامی)، سخنان نغز گفتن
فرهنگ لغت هوشیار